رفتن به محتوای اصلی
x

زندگی نامه آیت الله العظمی ملک حسینی (رحمت الله علیه)
تولد و دوران کودکی 
سیدکرامت الله ملک حسینی فرزند سید صدرالدین معروف به "آقا صدرا" در سوم مهرماه سال 1303 ش در روستای گوشه ی شاه قاسم متولد شده و مایه خوشحالی سادات شاه قاسمی و مردم روستا می شود. او 4-5 ساله بود که رضا شاه پهلوی برای سرکوبی عشایر منطقه بویراحمد و تسلط بر آنها، امیر لشکر شیبانی را به منطقه می فرستد. عشایر موفق به شکست دادن فرستاده شاه می شوند، ولی براثر اغتشاش منطقه، مرحوم سید صدرالدین به اتفاق خانواده خویش به دهی در همان اطراف به نام چرکس از توابع دژکرد مهاجرت می کنند. در این دو سال سید کرامت الله در مکتب خانه همان جا خواندن و نوشتن را فرا می گیرد. در همین زمان بود که دوباره نیروهای دولتی به سمت عشایر غیور دنا آمده و اگر چه این بار نیز عشایر آماده دفاع از حیثیت خویش اند، ولی بر اثر خیانت برخی افراد نیروهای دولتی موفق به تسلط بر منطقه شده و از طرف شاه طاغوتی یک نفر بر این منطقه حاکم گشته و با زور و اجبار، مردم و از جمله پدر دانشمند و اهل دل مرحوم ملک حسینی را به تل خسرو می فرستند. 
تحصیلات
تحصیلات سیدکرامت الله از همان ابتدا و در مکتب خانه ده، نزد دو روحانی محترم به نام های «ملا باقر» و «کربلایی ملاج جواد» نصاب الصبیان، دیوان حافظ و گلستان سعدی را فرا می گیرد. رسم رایج در آن عهد این بود که در مکتب خانه ها علاوه بر فراگیری خواندن و نوشتن و نیز آموختن قرآن، کتاب های مشهور هم چون منشئات گروسی و گلستان سعدی و نصاب الصبیان فراهی را درس می گرفته اند. 
بعدا در تل خسرو مدرسه ای ابتدایی تاسیس می شود و سیدکرامت الله در آن جا ثبت نام نمودند و کتاب های نظم و نثر فارسی، حکم و امثال، تاریخ، جغرافیا و ریاضی، فرائد الادب و مرزبان نامه و ... را فرا می گیرد. 
سیدکرامت الله از همین زمان نبوغ و هوش خویش را به همگان نشان داده و از شاگردان ممتاز کلاس به شمار می آید. در 15 سالگی برای ادامه تحصیل به شیراز رفته و وارد کلاس ششم می شود. ایشان تحصیلات را در مقطع متوسطه تا سال 1319 ش ادامه داده و سپس براساس علاقه بسیار و نیز پیشینه روحانیت در خاندان خود، به تحصیل علوم دینی روی می آورد. 
ادبیات عرب را بیش از همه نزد پدر و عموی خویش( سید امرالله ملک حسینی) که در ادبیات قوی بودند فرا گرفته، تا این که حوادث شهریور 20 روی می دهد و رضاخان از ایران رانده می شود. در این زمان است که ایشان برای ادامه تحصیل وارد مدرسه منصوریه شیراز می شود. این مدرسه از مدرسه های مشهور شیراز بوده و به غیاث الدین منصور دشتکی منسوب است و شخصیت ها و فلاسفه بزرگی از این خاندان و از این مدرسه برخاسته اند. این مدرسه از مدارس مهم بین مکتب اشراق تا ظهور مکتب متعالیه ملاصدرا محسوب می شود. 
سید کرامت الله دروس معقول خویش را در این مدرسه آغاز می کند و کتبی هم چون حاشیه ملاعبدالله، شرح شمسیه، شرح منظومه ملاهادی سبزواری، و هم چنین کتب معانی، بدیع و بیان را به علاوه کتاب کلامی تجریدالاعتقاد خواجه نصیرالدین طوسی و کسف المراد علامه حلی نزد ملااحمد دارابی در طی چند سال می خواند. از همدرس های ایشان در درس مرحوم دارابی مرحوم شیخ مجدالدین محلاتی را باید نام برد. 
ملا احمد دارابی با یک واسطه شاگر ملاحاجی سبزواری فیلسوف شهیر عهد قاجار است. حکیم عباس دارابی واحدالعین شاگر ملاهادی و استاد ملااحمد دارابی است و ملااحمد بسیار از وی یاد نموده و مدحش می گفت. 
سیدکرامت الله به موازات تحصیل معقول، علوم منقول و از جمله فقه و اصول را از محضر علمای شیراز فرا می گیرد. 
میرزا عبدالکریم یزدی یکی از اساتید سیدکرامت الله در این زمینه است که به تعبیر ایشان «از بزرگان علماء شیراز رحل اقامت می افکند. شایان ذکر است که نباید ایشان را با مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، موسس حوزه علمیه قم، یکی دانست. مرحوم ملک حسینی درباره ی میرزا عبدالکریم و تدریس وی فرموده اند: « در نهایت اخلاص و علاقه به ما درس می داد و از تقوی و نفس مهذبه او بسیار بهره می گرفتیم.»
تحصیلات سیدکرامت الله در شیراز پنج سال طول کشید تا این که ایشان برای استفاده بیشتر و تکمیل تحصیلات خویش راهی حوزه علمیه قم می شود؛ حوزه ای که در این زمان معروف ترینحوزه علمیه شیعه محسوب شده و علمای بسیاری در علوم متنوع در این حوزه به تدریس می پرداخته اند. 
هجرت به قم و اساتید
آیت الله سیدکرامت الله ملک حسینی که چندین سال در سایه ی حضرت شاه چراغ (ع) استفاده های معنوی و از حوزه ی درس اساتید بهره های علمی و اخلاقی برده، در سال 1324 ش به شهر قم، هجرت نموده و علاوه بر استفاده از فیوضات معنوی حضرت معصومه (س) به درس بزرگان حوزه علمیه و مراجع معظم تقلید که اغلب از پرورش یافتگان شیخ عبدالکریم حائری یزدی بودند، حاضر گشت و طی سالیان متمادی در فقه و اصول و حکمت دارای تبحر بسیار شد و به درجه اجتهاد رسید. 
از اساتید مطرح ایشان در قم باید ابتدا از آیت الله سیداحمد خوانساری یاد کرد. مرحوم ملک حسینی قسمتی از تجریدالاعتقاد خواجه نصیر را نزد این عالم بزرگوار که از علمای جامع منقول و معقول بود، فرا گرفت. مرحوم خوانساری در این زمان در قم بوده و بعدها با امتثال امر آیت الله بروجردی به تهران عزیمت نمود و در این شهر ساکن شد. 
مرحوم ملک حسینی در ایام تحصیل در قم حتی روزهای تعطیل نیز استفاده بهینه از وقت می نمود و برای دانش ورزی و علم آموزی تلاش می کرد. کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی را نزد مرحوم شریعت زنجانی فرا گرفت. بخشی دیگر از این کتاب را نزد مرحوم آیت الله مجاهدی تبریزی که از اساتید مطرح دوره تدریس سطوح در قم بود، آموختند. بعد دوران سطح را به پایان رساند و به درس خارج فقه و اصول حاضر شد. 
اساتید ایشان در این مقطع از اعاظم عالم تشیع و بزرگان امامیه محسوب می شوند. بزرگ علمای شیعه در این زمان مرحوم آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی است که سیدکرامت الله توفیق می یابد چندین سال در دروس فقه و اصول ایشان شرکت نماید. از این روی، مرحوم ملک حسینی با یک واسطه شاگرد مرحوم آخوند خراسانی می باشد. 
استاد دیگری که سیدکرامت الله در درس خارج وی حاضر می شود، آیت الله سیدمحمد یزدی مشهور به محقق داماد است. درس ایشان و بیان این شخصیت علمی سترگ به گونه ای بود که شاگردان اندک، ولی پخته ای به مدرس ایشان حاضر می شدند و مرحوم ملک حسینی چندین سال در درس فقه محقق داماد شرف حضور می یابد و علاوه بر فقه از درس اصول ایشان نیز بهره مند می گردد. 
از جمله اساتید دیگر مرحوم ملک حسینی در قم مرحوم آیت الله سیدمحمد حجت کوه کمری تبریزی بود که سیدکرامت الله بعد از درس آیت الله بروجردی به درس ایشان حاضر می شد و مباحثی از اصول و قسمتی از فقه را ( بحث بیع و معاطات) در محضر ایشان طی می کرد و نسبت به درس ایشان می فرمود: « الحق درس مُمتعِ و پُر باری بود.»
آیت الله العظمی ملک حسینی ( رحمت الله علیه) مدتی نیز به درس فقه زاهد مرحوم آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری، همان کسی که نماز بارانش شهرت بسیار دارد، حاضر گشت و پس از رحلت ایشان مقداری از درس ابوالزوجه وی که مرحوم آیت الله شیخ محمدعلی اراکی باشد را نیز درک نمود. 
مشاهده می شود که ایشان محضر چه اساتید برجسته و جلیل القدری را درک نموده و مطمعنا نفس گرم این بزرگان و غوطه وری در اقیانوس دانش آنها برای هر دانشجو و طلبه مستعدی می تواند گنجینه ای نایاب محسوب شود که در صورت دستیابی به آن ها می توان روح را صیقل و کیمیای جان را رونق داد. 
خود مرحوم ملک حسینی نیز به همین مطلب مقر و معترف است و از این اساتید معظم به عنوان عوامل شکل دهنده ی روح اخلاقی و علمی اش یاد می کند: « مهم ترین و اولین شخص در شکل گیری شخصیت اخلاقی و روحی من، پدرم( روح الله روحه) بود که از عبادات و اذکار و اوراد و سرسختی در برابر عناصر طاغوت و صلابت اراده در راست گویی حتی اگر به ضرر او می انجامید و نیز احتیاط او نسبت به مشتبهات، آثار عمیقی در قلب من گذاشت که البته دیدار عده ای از اعلام شامخه قم و شیراز مکمل روحیه این جانب گردید.» ایشان از دیدارهای بسیاری که با آیت الله سیداحمد خوانساری، مرحوم آیت الله آقای سید محمدتقی خوانساری، مرحوم آیت الله سیدحجت، مرحوم آیت الله صدر و مرحوم آیت الله بروجردی و آیت الله داماد داشته اند نیز در اثرپذیری خویش سخن می گوید. اما مرحوم ملک حسینی با استاد معزز و محترم دیگری برخورد می کند که بیش از همه از وی تاثیر پذیرفته و مسیر زندگی مجاهدانه ای را تا انتهای زندگی برای وی رقم می زند و این شخص کسی نیست جز امام خمینی( علیه الرحمه). از همه بیشتر مرحوم امام خمینی در محافل درسی و غیردرسی در روحیه این جانب تاثیر بسیار نهادند، هم چنین تحلیل های علمی و دقت نظر ایشان در ورود و خروج مطالب، مهم ترین عامل موثر در فکر این جانب بود. 
مرحوم ملک حسینی صبح  و غروب به درس فقه و اصول امام راحل حضور می یافت و جزو شاگردان قدیمی امام محسوب می شود. از این رو که قبل از انتقال حوزه درس امام به مسجد سلمانی ( که نام واقعی آن سلماسلی است) و در زمانی که هنوز شاگردان فقه و اصول امام اندک بوده و درس ایشان در مسجد محمدیه دایر بود، مرحوم ملک حسینی به امام پیوسته بود. 
دوستان و هم مباحثه ای ها 
مرحوم ملک حسینی از ابتدای تحصیلات تا انتهای دوران تحصیل در قم که اواخر زندگی مرحوم بروجردی بود، دوستان و هم مباحثه ای های مطرح و مهذبی داشت که بعدها در شمار علمای مطرح محسوب شدند. مراوده طولانی مدت با هم مباحثه ای های صالح و فرهیخته و داشتن دوستان نیک اندیش و اهل دل نه تنها در بالابردن عیار دانش آدمی موثر است بلکه اخلاق و رفتار انسان را نیز روز به روز اصلاح می کند. 
مرحوم ملک حسینی نه تنها در بین هم درسان و هم مباحثه ای های خویش دوستان صالحی داشت که با برخی از افرادی که در حکم استاد وی بودند مانند مرحوم مجاهدی تبریزی و مرحوم شیخ غلام حسین شرعی دارابی نیز ارتباط بسیار داشت. در این جا اسامی برخی از هم مباحثه ای ها و دوستان مرحوم آیت الله العظمی ملک حسینی ( رحمت الله علیه) را که در زمره علمای اعلام یا شخصیت های برجسته انقلاب هستند ذکر می نماییم: 
آیت الله العظمی مرحوم شیخ محمد فاضل سبحانی
آیت الله شیخ مجدالدین محلاتی
آیت الله شیخ احمد جنتی
آیت الله شیخ حسین شب زنده دار
آیت الله شیخ عبدالمجید رشیدپور تهرانی
آیت الله شیخ ابوالقاسم خزعلی بروجردی
آیت الله امام موسی صدر
تدریس و شاگردان 
مرحوم آیت الله العظمی ملک حسینی (رحمت الله) به موازات تحصیل، اقدام به تدریس علومی نمود که فرا گرفته بود. تدریس ایشان از همان شیراز آغاز و در قم ادامه پیدا کرد. در این زمان در قم تدریس شرح نظام که از کتب مشهور ادبیات عرب محسوب می شود و نویسنده ی آن عالم جلیل القدر مرحوم شیخ رضی استرآبادی است به واسطه ی مرحوم ملک حسینی رواج می یابد. از شاگردان این درس ایشان می توان افرادی چون آیت الله آدینه وند لرستانی و سید فشارکی اصفهانی را نام برد. 
آیت الله العظمی ملک حسینی ( رحمت الله علیه) سپس مطول تفتازانی که از کتاب های شهیر دنیای بلاغت است را درس گفته و سپس به تدریس فقه و اصول تا انتهای سطح و آغاز ورود به درس خارج اقدام می نماید. شرح لمعه شهید ثانی، قوانین میرزای قمی، رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایه الاصول مرحوم آخوند خراسانی از کتاب های دیگری است که سید به تدریس آنها در قم اقدام نموده است. 
یک سال قبل از رحلت آیت الله بروجردی یعنی از سال 1339 ش، سید کرامت الله ملک حسینی که اینک مجتهدی والامقام است، به شیراز بازگشته و کرسی تدریس خویش را در این شهر علم پرور دایر می کند. محل تدریس ایشان مدرسه علمیه خان است؛ همان مدرسه ای که 4 قرن قبل مرحوم ملاصدرا در یکی از مدرس های آن برای دوستداران حکمت، به تدریس فلسفه و حکمت و عرفان می پرداخت. 
آیت الله العظمی ملک حسینی ( رحمت الله علیه) در این مدرسه به تدریس خارج فقه و اصول پرداخته و طلاب بسیاری از دروس ایشان بهره وافر می بردند. بعدها و پس از پیروی انقلاب نیز مدرسه امام صادق (ع) و مدرسه امام رضا(ع) را احداث نمود و هم چنین برای خواهران طلبه نیز فاطمیه ای بنا نهاد تا بیش از بیش علاقمندان بهعلوم حوزوی بتوانند به آموختن دانش بپردازند. 
مرحوم ملک حسینی شاگردان بسیاری تربیت کرده اند که چند تن از ایشان را به عنوان نمونه یاد می کنیم: 
آیات و حجج اسلام« شیخ مصطفی زمانی»، « حاج سید علی اصغر حسینی»،« حاج شیخ محمدعلی اصغرعلی جعفری»، و « محمدرضا قبادی آدینه وند ( نحوی)».

تالیفات
اشتغالات بسیار زیاد مرحوم ملک حسینی و تدریس فراوان و مبارزات دائم چندان موقعیت نگارش کتب علمی نیافته اند. در عین حال برخی نوشته ها از ایشان باقی مانده که ذکر می شود: 
تقریرات فقه آیت الله بروجردی
تقریرات اصول آیت الله بروجردی
تقریرات دروس آیت الله محق داماد
تقریرات بسیاری از دروس فقه و اصول امام خمینی
رساله ای در لقمه ( یک مبحث فقهی ) 

آیت الله العظمی ملک حسینی (ره) درعرصه سیاست و اجتماع 
الف) قبل از انقلاب (روحیه انقلابی ) 
یکی از شاخص های اصیل رفتاری مرحوم آیت الله العظمی سیدکرامت الله ملک حسینی روحیه ی مبارزه و داشتن روح انقلابی ایشان است. وی که روحیه مبارزه را از اسلاف و گذشتگان خود به ارث برده بود، به واسطه آشنایی با امام خمینی (ره) لهیب آتش مبارزه با نظام طاغوت در وجود ایشان شعله ور شده و علاوه بر انجام وظایف خویش اعم از ارشاد مردم و تدریس دروس دینی و تربیت طلاب، به روش های مختلف به مبارزه با رژیم پهلوی برمی خیزد. 
ایشان در ارتباط با تاثیرپذیری انقلابی از بزرگان دینی و سیاسی این گونه می گوید: «توجه به سیما و شرح حال اعلام و بزرگان از پیشینیان و متاخرین و معاصرین، عامل بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت سیاسی و اجتماعی این جانب بوده و از همه مهم تر در معاصرین، توجه به مبارزات مرحوم آیت الله کاشانی با تشکیلات منحط طاغوتی پهلوی و مخصوصاً نبرد مسلحانه او مرحوم آیت الله سیدمحمد تقی خوانساری و مرحوم آیت الله سید اسماعیل مهدوی دشتستانی که از همه شدیدتر بود، در جبهه جهاد با انگلیسی ها و از همه این ها مهم تر مبارزه امام (ره) از آخر سال 41 و 42 که منتهی به زندان رفتن امام (ره) و عده ای قلیل از روحانیت و متواری شدن 9 9 ماهه این جانب شد.»
ایشان با مرحوم نواب صفوی و مرحوم واحدی مراوده داشت و در جریان انجمن های ایالتی و ولایتی از مشرب امام راحل (ره) به شدت طرفداری کرد و در دیگر موارد نیز با نظام طاغوتی در می افتاد. 
در جریان حمله رژیم شاه بهمدرسه فیضیه و قتل و جرح طلاب علوم دینی مرحوم ملک حسینی در فیضیه حضور داشت و به شدت مجروح شد. در جریان قیام 15 خرداد 42 نیز نقش مهم ایشان را در منطقه در تهییج مردم و هماهنگ نمودن روحانیت می بینیم. چنان که ساواک ایشان را ممنوع المنبر اعلام کرده و بارها تحت تعقیب قرار داد. ایشان نیز نزدیک به یک سال در شهرهای مختلف تحت تعقیب بود و مدتی را نیز در زندان و حبس گذراند. بارها به ساواک فراخوانده شد و در اسناد ساواک و کتاب های تاریخ سیاسی معاصر نام ایشان به عنوان یک شخصیت مبارز که در راه اهداف قیام امام خمینی بسیار ساعی و پر تلاش بوده مذکور است. وی طلاب را برای تبلیغ به مناطق اطراف شیراز و یاسوج و دهدشت می فرستاد و به همراه آنها رساله امام خمینی را نیز پخش می کرد. در حالی که بهمراه داشتن رساله ی امام خمینی در آن زمان جرم بزرگی محسوب می شد. به تعبیر وی « اعزام طالب به قراء و شهرستان ها در استان های فارس و کهگیلویه و بویراحمد به منظور ارشاد و هدایت مردم و روشن ساختن اذهان مردم و سوق آنان با اهداف عالیه مترتبه بر مبارزه روحانیت» یکی از اقدامات ایشان بود. 
آیت الله العظمی ملک حسنی ( رحمت الله علیه) از زمان نهضت سال 42 تا پیروزی سال 57 با مبارزان داخلی و رهبر نهضت که در عراق بودند دائم در ارتباط بود. ایشان در این باره می فرمود:« با رهبر نهضت اسلامی چه در ایران و چه در عراق ارتباط دایر بود، مخصوصاً در سال 1346 که بعد از زیارت بیت الله الحرام و انجام مناسک به سوریه عزیمت کرده و سپس به عراق مشرف شده و خدمت ایشان در حرم مطهر حضرت اباالفضل العباس (سلام علیه) رسیدم. چهاردهم محرم 1346 به نجف اشرف رفته و هر روزه خدمت امام رسیده و از دیدار ایشان مستفیض و برخوردار می گشتم. بعداً هم ارتباط به صورت مکاتبه ای برقرار بود و عده ای از نامه های امام به این جانب از منزل و از حجره تدریس در مدرسه ی بیت الله علمیه خان به وسیله ساواک اخذ و بعض از آنها هم موجود است.» 
در این اواخر که نهضت رو به پیروزی می رفت، فشار همه جانبه بر مرحوم ملک حسینی وارد بود و حتی یک مرتبه به بهانه تدریس فلسفه توسط یکی از دانشگاهیان در مدرسه خان شیراز، مرحوم ملک حسینی و طلاب را از این مدرسه اخراج می نمایند، هر چند بعدها خود ایشان با پشتیبانی طلاب و مردم مدرسه غصب شده ر اباز پس می گیرند. در همین اواخر هم اندکی در زندان عادل آباد شیراز طعم حبس را چشیده و می رود تا انقلاب به پیروزی نهایی خود برسد که امام راحل از فرانسه به صورت تلفنی با مرحوم ملک حسینی تماس گرفته و مطالبی را به ایشان گوشزد می نماید. 
عشایر منطقه کهگیلویه و اطراف از گذشته دور با روحانیت ارتباط وثیق و عمیق داشته اند و حتی از برخی از این عشایر بزرگانی را در زمره مشاهیر مشاهده می کنیم. 
به عنوان نمونه می توان علامه جهان گیرخان قشقایی را نام برد. و نیز می توان از جلوه های مبارزاتی عشایر و ایلات این منطقه از قضایای مشروطه و نامه هایی که مرحوم آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی یاد کرد که عشایر جنوب اصفهان و دفاع از آرمان های انقلاب مشروطه فرا می خواندند و نقش عشایر جنوب اصفهان و منطقه کهگیلویه و شیراز در فتح تهران امری نیست که بتوان آن را منکر شد. در این زمان نیز عشایر منطقه که ضربه هایی از رژیم پهلوی خورده بودند کماکان پشتیبان روحانیت و نهضت امام راحل بودند. مرحوم ملک حسینی به واسطه سابقه دیرینه ای که خاندان ایشان در بین عشایر داشت و هم چنین روحیه مبارزاتی خود، مورد پشتیبانی قوی مردم منطقه و عشایر اطراف دنای بلند بالا بود. حتی در یک زمان که رژیم شاه ایشان را دستگیر می کند، براثر ترس از طغیان و حملات عشایر مجبور می شود مرحوم ملک حسینی را در اندک زمانی آزاد نماید. امام خمینی (ره ) که از نقش مهم عشایر و تاثیر مرحوم ملک حسینی برآنان آگاه بود در تماس تلفنی به ایشان در زمینه همگرایی بیشتر روحانیت و جلوگیری از اغتشاش و نیز پشتیبانی از انقلاب توصیه هایی بیان می دارد؛ و الحق که مرحوم ملک حسینی در این آزمون نیزشایستگی هر چه تمام موفقیت کسب نموده و منطقه یاسوج و اطراف آن در زمان انقلاب برخلاف بسیاری مناطق دیگر، از آسیب های تحول نظام غالبا به دور بود. 
بالاخره پس از مبارزات طولانی مدت روحانیت و با مشارکت مردم، رژیم شاهنشاهی سقوط نمود و نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران تاسیس شد. امام راحل نیز باتوجه به حُسن سابقه مرحوم ملک حسینی و نفوذ ایشان در بین مردم منطقه و اعتقاد بسیار مردم مردم به ایشان، اقدام به تعیین وی به عنوان نماینده تام الاختیار خویش در منطقه نمود. 
ب) بعد از انقلاب 
آیت الله العظمی ملک حسینی (رحمت الله علیه) پس از پیروزی انقلاب با تمام قوا در راه تحقق آرمان های امام خمینی تلاش می نمود و سعی در راه اتحاد نیروهای داخلی و از بین بردن آثار منفی دوران فلاکت بار و فساد انگیز پهلوی از ابتدایی ترین اقدامات ایشان بود. آن فقید سعید پیرامون همین فعالیت های ایام پیروزی انقلاب بیان می دارد:« مردم منطقه و عشایر وفاداری شان را نسبت به جمهوری اسلامی ابراز کردند. مردم با حفظ آرامش و امنیت اخلاص و ایمان و اعتقاد خود را به اسلام و جمهوری اسلامی بارز و ظاهر ساختند. آن چه که فوق العاده حائز اهمیت بود این بود که با قدرت و توان بسیار نگذاشتیم این منطقه مرکز تاخت و تاز و تضارب آراء احزاب، گروهک ها و معاندین دین قرار گیرد و اگر هم اندکی از منحرفان از جمله کمونیست ها از نواحی کشور در این سامان پیدا شدند با حسن تدبیر و اعمال قدرت، اخراج شدند و زمینه را برای تشکیل مخربین و عناصر بی وطن و فاقد اعتقاد صحیح، زیر و زبر ساختیم، الحق استان کهگیلویه و بویراحمد با اقتضای خاصی که داشت، سالم ترین و وفادارترین منطقه کشور بوده است.» 
آیت الله العظمی ملک حسینی (رحمت الله علیه) از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران به مدت سه دهه فعالیت های بسیاری در جهت سازندگی و پیشرفت منطقه انجام داده و سعی در راه زدودن غبار کدورت ها، ایجاد روحیه همگرایی برادرانه، رفع معضلات اجتماعی، ترغیب مردم برای شرکت در تظاهرات و حضور در مشارکت های مردمی از جمله رأی دادن در عرصه های مختلف داشتند. 
خود ایشان هم مناصب و مسئولیت های خطیر و مهمی را برعهده داشتند که از بین آنها می توان به تاسیس دادگاه انقلاب در استان با صدور حکم امام و دادن اختیارات تامه از سوی امام به ایشان، ریاست ستاد پشتیبانی جنگ در استان چند سال، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در دور دوم و سوم، نمایندگی ولی فقیه در استان بعد از ارتحال امام راحل (ره ) و در زمان رهبری آیت الله خامنه ای ( حفظه الله تعالی) ر ایاد نمود. از جلوه های بصیرت ایشان در جبهه ها حضور می یافتند و حتی یک مرتبه تا مرز شهادت نیز پیش رفتند. یکی از فرزندان ایشان نیز در جریان دفاع از وطن شهد شیرین شهادت را چشید و به اعلی علیین پیوست. رزمنده های اعزامی از منطقه از جسورترین مبارزان جبهه های نبرد حق علیه باطل بودند. به تعبیر مرحوم ملک حسینی: « رزمندگان کهگیلویه و بویراحمد قوی ترین و نیرومندترین جهادگران جبهه بوده و خطرناک ترین و موحش ترین سنگرها را درهم می شکستند، مخصوصاً خاطره جنگ ایران با عراقی ها که در صحنه « بازی دراز» ارتفاعات را تماماً تحت قدرت گرفتند، فراموش نشدنی است.